لوگوی سه گوش

 دی 91 - کانون مداحان شهرستان گرمه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

                           کانون مداحان شهرستان گرمه

مداحی


امام حسن عسگری

 

ای قبله حرم، حرمِ سامرای تو                                بیت‌ الولای دل حرم با صفای تو

قرآن یگانه دفتر مدح و ثنای تو                                 روح ملک کبوترصحن و سرای تو

آیینه جمال خداوند سرمدی

       فرزند پاک چار علی ، سه‌ محمدی

 

رضوان بدان جلال و شرف سائل درت                        خورشید سجده برده به صحن مطهرت

روح رضاست در نفس روح پرورت                              نامت حسن نه بلکه حسن پای تا سرت

میراث زهد و نور هدایت ز هادیت

علم امام هشتم و جود جوادیت

 

معصوم سیزده ولی‌ الله ذوالمنن                              ابن ‌الرضای سومی و دومین حسن

گل ریزد از بهشت به خاکت چمن چمن                     شرمنده در ثنای تو از کوچکی سخن

دُر کلام و لعل لب گوهری کجا

وصف ابا محمدٍ العسکری کجا

 

انوار ده امام درخشد ز روی تو                                 یادآور رسول خدا خُلق و خوی تو

زیباترین دعای ملک گفتگوی تو                               مسجود جنّ و انس بود خاک کوی تو

بحری که در صدف، دُر جان پرورد تویی

در دامنش امام زمان پرورد تویی

 

ویرانه مزار تو مسجود آسمان                                  قبر تو کعبه دل و صحنت مطاف جان

زوّار هر شب حرمت صاحب ‌الزمان                            کوری چشم دشمنت ای قبله جهان

تنها نه سامره، همه عالم دیار توست

هر جا رویم در بغل ما مزار توست






نوشته شده در تاریخ شنبه 91 دی 30 توسط محمد رضا جلال زاده



امام حسن عسگری

 

 


نام مبارک امام یازدهم، حسن و کنیه معروفشان، ابومحمد است و معروف ترین لقب آن حضرت، عسکری است؛ زیرا ایشان و امام هادی علیه السلام را در منطقه ای نظامی نگه می داشتند تا کاملاً زیر نظر باشند. چون نام آن محله «عسگر» بود، این دو امام به «عسکریین» شهرت یافتند. مادر امام عسکری علیه السلام را حدیثه، حدیث، سوسن و سلیل نامیده اند که از زنان پرهیزکار و پاک دامن زمان خویش بود. در فضیلت او همین بس که پس از شهادت امام عسکری علیه السلام، خانه اش پناهگاه شیعیان گردید. آن حضرت، در هشتم یا دهم ربیع الثانی سال 232 هـ. ق در مدینه به دنیا آمد و در 22 سالگی به امامت رسید. مدت امامت حضرت، شش سال بود.


 

 

کنیه و القاب

در کتاب ها از امام حسن عسکری علیه السلام بیشتر با کنیه «ابومحمّد» یاد شده و لقب های متعددی برای ایشان ذکر شده است. از القاب آن حضرت «عسکری» به سبب انتساب به محله «عسکر» و «زَکی» یعنی پاک و تزکیه شده را می توان نام برد.

 

پاسخ به یک سوال مهم

آیا امام عسکری ـ علیه السلام ـ برای تثبیت و روشن کردن امامت فرزندش در سنین کودکی اقدامی انجام داده است؟

آری، آن حضرت، در این راستا دست به اقداماتی زد که اینک به نمونه هایی از آن ها اشاره می کنیم:

الف) تعلیمات و بیانات:

امام عسکری ـ علیه السلام ـ در مواقع مختلف و با بیان های مختلف در صدد رفع ابهام از امامت فرزند کودکشان برآمدند، خصوصاً این که امامت آن حضرت در اختفا و غیبت بود:

1ـ موسی بن جعفر بن وهب بغدادی می گوید: از امام عسکری ـ علیه السلام ـ شنیدم که فرمود: گویا شما را می بینم که در حق جانشین بعد از من اختلاف خواهید کرد. آگاه باشید! هر کس به امامان بعد از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ اقرار کند ولی منکر فرزندم باشد همانند آن است که به جمیع انبیا اقرار کرده ولی نبوت پیامبر اسلام رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ را انکار کرده باشد... {1}

2ـ احمد بن اسحاق می گوید: از امام عسکری ـ علیه السلام ـ شنیدم که فرمود: «ستایش خداوندی را سزاست که مرا از دنیا نبرد تا این که جانشین بعد از خود را نشانم داد...»{2}

خداوند تبارک و تعالی هرگز زمین را از زمان خلقت حضرت آدم تا روز قیامت از حجت بر خلق خالی نگذاشته و نخواهد گذاشت. به توسط حجت است که بلا را از اهل زمین دفع می کند، و به واسطه او است که باران نازل کرده و برکات زمین را بیرون می آورد

3ـ در روز سوم از ولادت امام مهدی ـ علیه السلام ـ پدرش امام عسکری ـ علیه السلام ـ او را بر اصحاب خود عرضه کرد و فرمود: «این فرزند صاحب و امام شما بعد از من، و خلیفه من بر شماست. او قائمی است که مردم در انتظار او به سر خواهند برد. هرگاه که زمین پر از ستم و ظلم شود خروج کرده و آن را پر از داد و عدل خواهد نمود»{3}

ب) نشان دادن به خواص:

1ـ احمد بن اسحاق بن سعد اشعری می گوید: خدمت امام عسکری ـ علیه السلام ـ رسیدم تا از جانشین آن حضرت ـ علیه السلام ـ س?ال کنم. حضرت در ابتدا فرمود:

ای احمد بن اسحاق! خداوند تبارک و تعالی هرگز زمین را از زمان خلقت حضرت آدم تا روز قیامت از حجت بر خلق خالی نگذاشته و نخواهد گذاشت. به توسط حجت است که بلا را از اهل زمین دفع می کند، و به واسطه او است که باران نازل کرده و برکات زمین را بیرون می آورد.

آن گاه عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! امام و خلیفه بعد از شما کیست؟

امام حسن عسگری

 

حضرت فوراً از جا بلند شده داخل اطاق شد و در حالی که کودکی به مانند پاره ماه با حدود سه سال بر شانه خود داشت بر من وارد شد، و فرمود:

ای احمد بن اسحاق! اگر کرامت تو نزد خداوند عز وجلّ و نزد حجت های خداوند نبود، این فرزند را بر تو عرضه نمی کردم، او هم نام رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و هم کنیه اوست، او کسی است که زمین را پر از قسط و عدل خواهد کرد، آن گونه که پر از جور و ظلم شده باشد...»{4}

شیخ صدوق از ابی غانم خادم نقل می کند: خداوند به امام عسکری ـ علیه السلام ـ فرزندی عنایت فرمود و نام او را محمد گذاشت. در روز سوم از ولادتش او را به اصحابش عرضه داشت و فرمود: این صاحب و امام و خلیفه شما بعد از من است... {5}

3ـ معاویه بن حکیم و محمد بن ایوب بن نوح و محمد بن عثمان عمری ـ رضوان الله تعالی علیهl ـ می گویند: ما با چهل نفر در منزل امام عسکری ـ علیه السلام ـ بودیم که آن حضرت فرزند خود را بر ما عرضه کرده و فرمود: این امام و خلیفه شما بعد از من است، او را اطاعت کرده و بعد از من در ادیان خود متفرق نشوید که هلاک خواهید شد، بدانید که بعد از این روز هرگز او را مشاهده نخواهید کرد... .{6}

در روز سوم از ولادت امام مهدی ـ علیه السلام ـ پدرش امام عسکری ـ علیه السلام ـ او را بر اصحاب خود عرضه کرد و فرمود: «این فرزند صاحب و امام شما بعد از من، و خلیفه من بر شماست. او قائمی است که مردم در انتظار او به سر خواهند برد. هرگاه که زمین پر از ستم و ظلم شود خروج کرده و آن را پر از داد و عدل خواهد نمود»

4ـ یعقوب بن منقوش می گوید: خدمت امام عسکری ـ علیه السلام ـ رسیدم در حالی که کنار اتاقی که بر درب آن پرده ای آویزان بود نشسته بودند. عرض کردم: ای آقای من! صاحب امر امامت ـ بعد از شما ـ کیست؟ فرمود: پرده را کنار بزن. کنار زدم، ناگهان کودکی با شمایلی خاص بر ما وارد شد و بر دامان امام عسکری ـ علیه السلام ـ نشست. حضرت فرمود: این فرزند صاحب و امام شما بعد از من است. آن گاه کودک بلند شد و حضرت به او فرمود: ای فرزندم داخل شو تا وقت معلوم. من به او نگاه می کردم تا آن که وارد اتاق شد.{7}

 

سامراء، همچنان مظلوم

با گذشت بیش از یازده قرن از شهادت امام هادی علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام، مظلومیت این دو امام همچنان ادامه دارد. با وجود اینکه شیعیان از سراسر دنیا به زیارت عتبات عالیات می شتابند، ولی با اشک چشم و سوز دل رو به سامرا می کنند و از دور سلام می دهند؛ چرا که اشغالگران با ایجاد ناامنی در عراق، اطراف سامرا را پایگاه نظامی خویش قرار داده اند و آن را به منطقه نظامی تبدیل کرده اند.

در سایه این ناامنی ها بود که دشمنان انسانیت و اسلام، بارگاه پاک عسکریین علیه السلام را با بمب تخریب کردند و داغ سنگینی بر قلب سوخته عاشقان اهل بیت علیهم السلام گذاشتند. البته به کوری چشم دشمنان، ارادتمندان خان






نوشته شده در تاریخ شنبه 91 دی 30 توسط محمد رضا جلال زاده




دلتان برایش تاپ تاپ می زند؟ توی حیاط دانشکده که می بینیدش، راه رفتن یادتان می رود؟ آرزو دارید در جشن ازدواج دانشجویی امسال اسم شما کنار هم در لیست عروس و دامادها باشد؟ مبارک است؛ اما قبل از آنکه بی گدار به آب بزنید و عاشق پیشگی تان را در بوق و کرنا کنید، این چند کلام را بشنوید.

ازدواج دانشجویی

ازدواج دانشجویی دل و جرات می خواهد. در این دوره و زمانه که هزار و یک سنگ جلوی ازدواج جوانان افتاده، ازدواج دانشجویی یعنی دو نفر پیدا شده اند که دل شیر دارند و می خواهند از هفت خوان بگذرند و یک زندگی سالم و عاشقانه داشته باشند. اما این زندگی سالم و عاشقانه، کمی با زندگی های دیگر متفاوت است. اینجا زوج جوانی را داریم که هنوز درسشان تمام نشده، وارد بازار کار نشده اند، آقای داماد احتمالا سربازی نرفته و آینده برای هر دو نفر کمی مبهم است. هر چند که جای خالی همه این ها را عشق و انرژی جوانی و اراده ای که به خرج داده اند پر می کند. اما این دلیل نمی شود که چشم بسته سراغ این ازدواج بروید. فراموش نکنید که ازدواج دانشجویی یک سبک از ازدواج است که نتیجه آن یک زندگی مشترک متفاوت، پرتحرک و به شدت نیازمند برنامه ریزی است.

 

بنابراین به این نکات توجه کنید:

* دختر و پسری که تصمیم می گیرند در دوران دانشجویی ازدواج کنند، باید خیلی زودتر از هم سن و سال ها و هم رده هایشان، تکلیفشان را با خودشان روشن کرده باشند. یعنی چی؟ یعنی جلوتر از سن شان به بلوغ های ضروری برای ازدواج رسیده باشند.

این بلوغ ها شامل بلوغ جسمی، بلوغ عقلانی، بلوغ شغلی، بلوغ عاطفی و بلوغ اقتصادی می شود. توضیح بیشتری می خواهید؟

 

بلوغ عقلی: وقتی به بلوغ عقلی می رسید، توانایی تصمیم گیری صحیح و بدون وابستگی، مشورت با افراد آگاه و با تجربه دارید. دیگر پیروی بی چون و چرای نظر دیگران نیستید و برنامه ریزی مشخصی در زندگی تان دارید. داشتن انتظارات منطقی و معقول، عدم پافشاری بر افکار نادرست، تجزیه و تحلیل مسائل، انتخاب درست، مس?ولیت پذیری در قبال رفتار و کردار، کنترل زبان این ها هم از علایم بلوغ عقلی هستند.

 

بلوغ عاطفی: بلوغ عاطفی توانایی شما برای پذیرش اشخاص و مسائل به همان شکلی که هستند و بدون نیاز به تغییر است. یعنی شما بتوانید دوست بدارید، به دیگران اجازه دهید دوستتان داشته باشند، برای دیگران وقت بگذارید، خودخواه نباشید و مسئولیت احساسات و عواطفتان را بپذیرید.

سربازی به هیچ عنوان مشکل کوچکی نیست. دوری از یکدیگر در دوران سربازی، نداشتن درآمد کافی و فرصت شغلی و فشارهای خاص این دوره، می تواند زندگی شما را تهدید کند

بلوغ اقتصادی: در این نوع بلوغ شما توانایی و مهارت تامین مالی و مدیریت مالی زندگی را دارید. می دانید چقدر درآمد دارید، از کجا در می آورید و کجا خرج می کنید، یعنی مدیریت مالی دارید. بلوغ اقتصادی با توانمندی اقتصادی فرق دارد و این که شما عقل معاش داشته باشید و بتوانید برای گذران زندگی و پس انداز جزئی تان برنامه ریزی کنید و اولویت های درستی داشته باشید، یعنی به بلوغ اقتصادی رسیده اید.

 

بلوغ شغلی: این یعنی شما بدانید که در این دنیا چه کاره اید. مهارتتان چیست و قرار است خود را با چه شغلی معرفی کنید. اگر امروز ویزیتور یک شرکت هستید و فردا مربی ورزشی و روز بعد کارمند حسابداری، بدانید که به بلوغ شغلی نرسیده اید. بلوغ شغلی که در واقع هویت اجتماعی شما را هم شکل می دهد، یعنی شما تکلیف تان را با علایق تان مشخص کرده باشید و بدانید تمایل دارید چه کاره باشید و بتوانید با همه سختی های محیط کار، شغل تان را حفظ کنید.

 

* قبل از ازدواج دانشجویی، برای وضعیت درسی تان برنامه ریزی داشته باشید. با همسرتان به توافق برسید که قرار است هر کدام تا چه مقطعی ادامه تحصیل دهید. در این صورت وضعیت اشتغالتان چه خواهد شد؟ مدت عقدتان چقدر است و چه زمانی می خواهید سر خانه و زندگی تان بروید؟ کی قرار است بچه دار شوید و...؟ شما با ازدواج دانشجویی بیشتر از دیگران نیاز به برنامه ریزی دقیق و زمان بندی درست پیدا می کنید.

 

ازدواج دانشجویی

 

* سربازی به هیچ عنوان مشکل کوچکی نیست. سعی کنید وضعیت سربازی را روشن کنید و اگر امکان دارد، زمانی سربازی بروید که هنوز زندگی تان را زیر یک سقف شروع نکرده اید. دوری از یکدیگر در دوران سربازی، نداشتن درآمد کافی و فرصت شغلی و فشارهای خاص این دوره، می تواند زندگی شما را تهدید کند.

 

* در سبک ازدواج دانشجویی، شما به حمایت بیشتری از سوی والدین تان نیاز دارید. ممکن است این فرصت در هر خانواده ای وجود نداشته باشد که بزرگترها دست جوانان شان را بگیرند و به آنها کمک کنند اما اگر این فرصت مهیا بود، سعی کنید با احترام و بدون وابسته شدن، از آن استفاده کنید. این نکته را برای آن تاکید می کنیم که بگوییم نگذارید مسائل طوری پیش برود که خانواده ها با ازدواج تان مخالفت کنند یا تصمیم بگیرند حمایت شان را از شما دریغ کنند. ازدواج دانشجویی نیازمند رضایت کامل خانواده ها و حمایت آنها است.

 






نوشته شده در تاریخ جمعه 91 دی 29 توسط محمد رضا جلال زاده



آستان قدس رضوی و توسعه فرهنگ وقف

ویژگی عمده احکام اسلامی آن است که علاوه بر بسیاری جوانب مادی در عین حال دارای ابعاد معنوی زیادی هم هستند که چون رنگی تمام وجوه احکام مادی، عبادی و ... را می پوشاند. وقف در این میان نهادی دینی است که در عین حال که دارای پیامدهای واضح در امور اقتصادی است به دلیل آنکه خود نوعی عبادت است و انگیزه الهی و نیت تقرب الهی نیاز دارد و جزء احکام مستحب می‌باشد می‌توان گفت به نحو واضحی دارای هر دو جنبه مادی و معنوی است.

 


وقف در قرآن

در قرآن مجید آیه ای که بر وقف و احکام فقهی آن صراحت داشته باشد وجود ندارد، ولی می توان از باب اولویت با آیات مربوط به «احسان و انفاق»، «قرض الحسنه»، «تعاون» و «صدقه» به جواز و بلکه جهان و استحباب وقف استدلال کرد؛ از جمله آیاتی که به طور عموم بر انجام خیرات و تشویق و تحریض آنها دلالت دارد، آیه 92 از سوره آل عمران است که می فرماید:

«لن تنالُوا البرَّ حتّی تُنفقوا من شیءٍ فإنّ الله به علیم» ( آل عمران/ 92)

شما هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان خدا نخواهید رسید، مگر آن که از آنچه دوست می دارید و بسیار محبوب است در راه خدا انفاق کنید «هرچه انفاق کنید خدا بر آن آگاه است». و نیز آیه 46 از سوره کهف که می فرماید:

«المالُ و البَنونَ زینةُ الحیاةِ الدنیا و والباقیات الصالحات خیرٌ عند ربک ثواباً خیرٌ اَملاً»  ( کهف / 46)

مال و فرزندان زینت حیات دنیاست و (لیکن) اعمال صالح که تا قیامت باقی است ( مانند نماز و تهجد و ذکر خدا و صدقات جاری چون بنای مسجد و مدرسته و موقوفات و خیرات در راه خدا) نزد پروردگار بسی بهتر (عاقبت) آن نیکوتر است.

برای نگرش به مقام«وقف» در قرآن کریم بایستی آیات شریفه ای که بر «انفاق، احسان، عمل صالح، خیرات، مبرات،...باقیات صالحات، ایثار،...صراحت دارد در نظر گرفت و از طرفی مبارزه بی امان وحی الهی را با «کنز مال، تکاثر، تفاخر، استکبار سرقت، طغیان، کسب حرام، حب مال، راندن قهر آمیز یتیم، پرخاش برسائل و ...را با تعمیقی وسیع بنگریم.

لازم نیست صیغه وقف را به عربی بخوانند، بلکه اگر مثلا بگوید: خانه خود را وقف کردم، وقف صحیح است و محتاج به قبول هم نیست، حتّی در وقف خاصّ، بلکه صیغه هم لازم نیست، و وقف معاطاتی صحیح می‏باشد، پس اگر به قصد وقف، ملکی را تحویل متولّی یا موقوف علیهم بدهد، یا مثلا فرش یا حصیری را به قصد وقف در مسجد بیندازد و روی آن نماز بخوانند وقف صحیح است

وقف و سنجش امور مادی و معنوی

وقف از جمله احکام دینی در اسلام محسوب می‌شود. ویژگی عمده احکام اسلامی آن است که علاوه بر بسیاری جوانب مادی در عین حال دارای ابعاد معنوی زیادی هم هستند که چون رنگی تمام وجوه احکام مادی، عبادی و ... را می پوشاند. وقف در این میان نهادی دینی است که در عین حال که دارای پیامدهای واضح در امور اقتصادی است به دلیل آنکه خود نوعی عبادت است و انگیزه الهی و نیت تقرب الهی نیاز دارد و جزء احکام مستحب می‌باشد می‌توان گفت به نحو واضحی دارای هر دو جنبه مادی و معنوی است. لذا در سنجش امور مادی و معنوی لازم جهت درک رشد انسانی در جامعه دینی می‌تواند به خوبی به عنوان معیاری مورد استفاده قرار گیرد. انسانیت انسان و کمال حقیقی او در سایه معنویات به دست می‌آید، معنویات انسان را به خدا نزدیک می سازد و زندگی مادی مقدم دست یابی، معنویت و وسیله تامین آن خواهد بود.

بعد از این مقدمه چند مسئله را در مورد وقف از توضیح المسائل آیة الله گرامی(دام ظله) مطرح می کنیم:

مسئله 2963 - لازم نیست صیغه وقف را به عربی بخوانند، بلکه اگر مثلا بگوید: خانه خود را وقف کردم، وقف صحیح است و محتاج به قبول هم نیست، حتّی در وقف خاصّ، بلکه صیغه هم لازم نیست، و وقف معاطاتی صحیح می‏باشد، پس اگر به قصد وقف، ملکی را تحویل متولّی یا موقوف علیهم بدهد، یا مثلا فرش یا حصیری را به قصد وقف در مسجد بیندازد و روی آن نماز بخوانند وقف صحیح است.

مسئله 2964 - بنابر احتیاط وجوبی در وقف قصد قربت لازم است، حتّی در وقف خاصّ، و اگر قصد قربت نداشته باشد احکام وقف جریان ندارد، لیکن برای استفاده کنندگان اشکالی نیست. و حبس خوانده می‏شود.

مسئله 2965 - اگر ملکی را برای وقف معیّن کند، و پیش از خواندن صیغه وقف یا تحویل دادن آن به قصد وقف، پشیمان شود یا بمیرد، وقف درست نیست.






نوشته شده در تاریخ جمعه 91 دی 29 توسط محمد رضا جلال زاده



استاد قرائتی
همه ما در زندگی باید دل به حضرت سبحان بسپاریم و بر او تکیه کنیم و بر او اعتماد نماییم. زندگی طلبگی به صورتی است که اگر طلبه نتواند دل به خدا بسپارد و به رحمت او امیدوار باشد ، دچار ترس و وحشت و غم و اندوه خواهد شد.

 

عارف حقیقی هر چند که هم  توانا باشد و از مکنت مالی خوبی بهره مند باشد هرگز خود را از خداوند جهانیان بی نیاز نمی بیند و در هر حالتی چشم به رحمت خدا دارد .

بودند کسانی که به جای امید بستن به خدا ، امید به دارایی و قدرت خویش بستند و نا امید شدند و به مقصود نرسیدند . از این رو طلبه نباید هرگز خود را بی نیاز از خدا بداند و همواره باید خود را فقیر درگه آن غنی بداند.

 

استاد قرائتی این داستان زیبا و پند آموز را بیان داشتند :  

  من یک قصه دارم برای خودم بگویم. خدا همه‌ی اموات را رحمت کند. پدر من، من را فرستاد طلبه شوم. خوب پنجاه سال پیش که من طلبه شدم، من 15 سالگی طلبه شدم، الآن 65 سالم است. 50 سال پیش آخوندی خیلی شغل ضعیفی بود. هنوز هم ضعیف است. جز عده‌ای که مسئول هستند و حالا یا قاضی ، یا واعظ ، یا نویسنده هستند. 

 

 بالاترین حقوق طلبه‌های قم دویست، سیصد (هزار تومان )بیشتر نیست. باسواد ترین طلبه‌های قم که دو سه برابر خیلی‌ها (از دانشگاهیان)درس خوانده باشد، حقوقش دویست، سیصد تومان بیشتر نیست. 

 

 بله حالا یک عده وکیل می شوند، وزیر می شوند، واعظ می‌شوند، نویسنده می‌شوند، آنها دیگر نجات پیدا می‌کنند. ولی بدنه‌ی طلبه‌ها زندگی‌شان روی شمعک است. پدر من که من را فرستاد طلبه شوم، خیلی از مردم او را ترساندند. که این طلبه شد گرسنگی و بدبختی می کشد تو بازاری هستی چرا پسرت را آخوند کردی؟

 

و حتی یادم هست یک پیرمرد تاجر در مغازه آمد و به پدرم گفت: حاجی! اشتباه کردی پسرت را آخوند کردی. پس اشتباه دوم را نکن. گفت: اشتباه دوم چیست؟ گفت: اگر خواستی زنش بدهی حتماً زن سیدش بده. که مردم بگویند: زنش سید است، به خاطر سیدی زنش به او خمس بدهند. آنوقت این سر سفره‌ی خانمش بنشیند و زندگی کند .

 

من آن روز خیلی اذیت شدم. خیلی در دوران نوجوانی با خدا گفتم: خدایا یعنی آخوند باید این طور گرسنگی بخورد، که اگر خواست زن بگیرد، زن سید… زن سید ارزش است ولی نه به خاطر این که مثلاً به اسم زن من، خمس به زن من بدهند، آن وقت من سر سفره‌ی زنم….

 

از بس پدرم را ترسانده بودند، او آن زمان که من در حوزه  نجف بودم. برای من مقداری پول فرستاد و گفت: برو مکه که من خاطرم جمع باشد. تو دیگر فقیر نمی‌شوی. چون حج آدم را از فقر بیمه می‌کند. 

  چون با ماشین می‌خواستم برویم حج چهل تا نان گرفتم، حدود یک ماه در سفر بودیم. کاروان که نداشتیم. روی پای خودمان بودیم. نان را خشک می‌کردیم در کیسه‌ی شکری می گذاشتیم که رفت و برگشت نان خشک داشته باشیم.

 

 در مغازه نانوایی به نانوا گفتم: چهل تا نان برای مکه می‌خواهم. گفت: آخر شب بیا بگیر. رفتم چهل تا نان را روی دست ما گذاشت. بعد گفتم: یکی را هم بده امشب بخورم. گفت: یکی بده امشب بخورم ندارد. خوب چهل تا نان است یکی را بخور. مثل کسی که یک کامیون انگور دارد، بگوید: آقا یک نیم کلیو هم بده خودم بخورم.

 

اصلاً دیدم س?الم س?ال غلطی است. گفتم: آقا ببخشید. من چهل تا نان دستم است یکی را می‌خورم. یکی برای امشب، این فکر، فکر غلطی است. آدمی که چهل تا نان دستش است که گرسنگی نمی‌خورد. 

 

  آمدم مدرسه، بنا است نان‌ها خشک شود، حجره ام کوچک بود، حجره کناری نان‌ها را پهن کردم و به حجره خودم رفتم. خواستم غذا بخورم، دیدم نان ندارم رفتم از حجره کناری که نان ها را در آن گذاشته بودم نان بردارم دیدم صاحب حجره کناری در را قفل کرده و رفته است.

 

دویدم که بروم بیرون مدرسه از نانوایی نان بگیریم، دیدم در مدرسه را هم بسته اند. رفتم برنج بپزم، دیدیم در حجره روغن ندارم. رفتم بخوابیم دیدیم گرسنه‌ ام.

 

شصت ـ هفتاد تا حجره در مدرسه  بود، همه چراغ‌ها خاموش به جز سه تا حجره ها که چراغشان روشن بود. رفتم در آن حجره ها که ببینم نان دارند ، یکی از آن حجره ها نان داشتند . صاحب حجره سفره اش را باز کرد درون آن یک تکه نان سیاه و ذراتی که در سفره می‌ماند بود !   

 

 در عمرم شصت و پنج سال است یک شب نان گدایی خوردم. و آن شبی بود که چهل تا نان روی دست من بود. خدا می‌خواست بگوید: حواست را جمع کن! دیگر نگویی؛ کسی که چهل تا نان روی دستش است گرسنگی نمی‌خورد!






نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91 دی 25 توسط محمد رضا جلال زاده



 


ماه "ربیع الاول" همانگونه که از اسم آن پیداست بهار ماه ها مى باشد؛ به جهت اینکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست . در این ماه ذخایر برکات خداوند و نورهاى زیبایى او بر زمین فرود آمده است . زیرا میلاد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در این ماه است و مى توان ادعا کرد از اول آفرینش ‍ زمین رحمتى مانند آن به خود ندیده است .

 


ربیع الاول

ماه محرم و صفر را پشت سر گذاشتیم با اندوه و اشک و ناله ،اشک ریختیم و دل تازه کردیم و با یاد عظمت آقا ابا عبدالله الحسین بزرگ شدیم، از خزان عفلت به برکت اشک های محرم و صفر به بهار رسیدیم و اکنون وقت آن است که در این بهار به یمن رویش دوباریمان سجده شکر به جای آوریم و این بهار را قدر بدانیم و بندگی کنیم.

ماه "ربیع الاول" همانگونه که از اسم آن پیداست بهار ماه ها مى باشد؛ به جهت اینکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست . در این ماه ذخایر برکات خداوند و نورهاى زیبایى او بر زمین فرود آمده است . زیرا میلاد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در این ماه است و مى توان ادعا کرد از اول آفرینش ‍ زمین رحمتى مانند آن به خود ندیده است . چرا که او داناترین مخلوقات خداوند و برترین آنها و سرورشان و نزدیکترین آنها به خداوند و فرمانبردارترین آنها از او و محبوبترینشان نزد او مى باشد، این روز نیز برتر از سایر روزهاست . و گویا روزى است که کاملترین هدیه ها، بزرگترین بخشش ها، شاملترین رحمتها، برترین برکتها، زیباترین نورها و مخفى ترین اسرار در آن پى ریزى شده است .

پس بر انسان مسلمان که برترى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) را قبول داشته و مراقب رفتار با مولایش مى باشد واجب است در این ماه به شکرانه ارزانی شدن آن نعمت بزرگ به عبادتی از سر شور و اشتیاق بپردازد،گرچه عبادات شبانه روزی عالمیان هرگز در خور چنین نعمتی نخواهد بود اما "آنچه سعی است ما در طلبش بنماییم".

 

مهمترین اعمال این ماه

شب اوّل:

این شب به نام «لیلة المبیت» مزیّن است، در این شب یک حادثه مهمّ تاریخى واقع شد و آن این که در سال سیزدهم بعثت، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از مکّه به قصد هجرت به سوى مدینه، از شهر خارج شد و در «غار ثور» پنهان گردید و امیر م?منان على(علیه السلام) براى اغفال دشمنان، فداکارانه در بستر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) خوابید

آیه شریفه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ ؛ بعضى از مردمِ (با ایمان و فداکار) جان خود را در برابر خشنودى خدا مى فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است»(1) در حقّ آن حضرت نازل شد.(2)

سال هجرت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مبدأ تاریخ مسلمانان است و تحوّلى عظیم در جهان اسلام روى داد.

1- روزه گرفتن به شکرانه سلامتی پیامبر اعظم و امیرم?منان از گزند کفار و مشرکان در اول ربیع‏الاول.

2- خواندن زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) در این روز.

روزه، که براى آن فضیلت بسیار نقل شده است، از جمله در روایاتى از ائمّه معصومین(علیهم السلام)آمده است: کسى که روز هفده ربیع را روزه بدارد، خداوند براى او ثواب روزه یکسال را مقرّر مى فرماید

روز هشتم:

در روز هشتم ربیع الأوّل، سال 206، شهادت امام حسن عسکرى(علیه السلام) طبق روایتى واقع شده است و از همان روز، امامت حضرت صاحب الزّمان، حجّة بن الحسن ـ عجّل الله تعالى فرجه الشریف ـ آغاز گردید.(3)

در این روز شایسته است زیارت امام حسن عسکری علیه السلام خوانده شود.

و البته ببسیاری معتقدند روز نهم ربیع ،آغاز امامت آقا امام زمان (عج) می باشد بین روز هشتم و نهم ربیع بین محدثان اختلاف است. ما قول مشهور را آورده ایم ، و اینگونه نیست که فردای روز شهادت امام یازدهم آغاز امامت امام دوازدهم باسد بلکه توأم با شهادت یک امام آغاز امامت امام بعدی است چرا که  امامت ایشان از قبل مشخص بوده است.

 

روز دهم :

روز ازدواج رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با حضرت خدیجه کبرى(علیها السلام) است در حالى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) 25 ساله بود و حضرت خدیجه(علیها السلام)40 ساله. به همین مناسبت روزه این روز به عنوان شکرگزارى مستحب شمرده شده است.(4)

روز دوازدهم:

این روز مطابق نظر مرحوم شیخ کلینى و مسعودى و همچنین مشهور میان اهل سنّت، روز ولادت با سعادت نبىّ مکرّم اسلام(صلى الله علیه وآله)است.(5)

همچنین در این روز، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بعد از 12 روز که مسیر راه میان مکّه و مدینه را پیمود وارد مدینه گردید.(6) و نیز روز انقراض دولت بنى مروان در سال 132 است.(7)

اعمال مستحب در این روز به شکرانه انقراض دولت اموی دو مورد است:

1- روزه گرفتن.

2- دو رکعت نماز مستحبی که در رکعت اول بعد از حمد، سه بار سوره کافرون و در رکعت دوم بعد از حمد سه بار سوره توحید خوانده می‏شود.

ربیع الاول

روز چهاردهم:

 در سال 64 در چنین روزى، یزید بن معاویه به هلاکت رسید.(8)

وى پس از سه سال و نُه ماه خلافت که همراه با جنایات عظیمى بود - که مهمترین آن واقعه کربلا و شهادت ابى عبداللّه الحسین(علیه السلام) و یارانش مى باشد - در سنّ سى و هفت سالگى در منطقه «حوران» زندگى ننگینش به پایان رسید جنازه اش را در دمشق دفن کردند ولى اکنون اثرى از او نیست.(9)

شب هفدهم:

طبق روایات مشهور شیعه، شب ولادت حضرت خاتم الانبیا، رسول معظّم اسلام(صلى الله علیه وآله) است و شب بسیار مبارکى است.(10)

1) غسل به نیّت روز هفدهم ربیع الاوّل.(فلاح السائل، صفحه 61 )

2) روزه: که براى آن فضیلت بسیار نقل شده است، از جمله در روایاتى از ائمّه معصومین(علیهم السلام)آمده است: کسى که روز هفده ربیع را روزه بدارد، خداوند براى او ثواب روزه یکسال را مقرّر مى فرماید.(اقبال، صفحه 603 )

3) دادن صدقه، احسان نمودن و خوشحال کردن م?منان و به زیارت مشاهد مشرّفه رفتن.(همان مدرک )

4) زیارت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از دور و نزدیک در روایتى از آن حضرت آمده است: هر کس بعد از وفات من، قبرم را زیارت کند مانند کسى است که به هنگام حیاتم به سوى من هجرت کرده باشد، اگر نمى توانید مرا از نزدیک زیارت کنید، از همان راه دور به سوى من سلام بفرستید (که به من مى رسد).(همان ص 604)

5) زیارت امیر م?منان، على(علیه السلام) نیز در این روز مستحب است با همان زیارتى که امام صادق(علیه السلام) در چنین روزى کنار ضریح شریف آن حضرت(علیه السلام) وى را زیارت کرد.(همان مدرک، صفحه 608 ) (این زیارت در بخش زیارات، مفاتیح آمده است).

6) تکریم، تعظیم و بزرگداشت این روز بسیار بجاست، مرحوم «سیّد بن طاووس»، در اقبال، در تکریم و تعظیم این روز به خاطر ولادت شخص اوّل عالم امکان و سرور همه ممکنات حضرت نبىّ اکرم(صلى الله علیه وآله) سفارش بسیار کرده است.

بر انسان مسلمان که برترى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) را قبول داشته و مراقب رفتار با مولایش مى باشد واجب است در این ماه به شکرانه ارازنی شدن آن نعمت بزرگ به عبادتی از سر شور و اشتیاق بپردازد،گرچه عبادات شبانه روزی عالمیان هرگز در خور چنین نعمتی نخواهد بود اما "آنچه سعی است ما در طلبش بنماییم"

بنابراین، سزاوار است مسلمین با برپایى جشن ها و تشکیل جلسات، هرچه بیشتر با شخصیّت نبىّ مکرّم اسلام(صلى الله علیه وآله)، سیره و تاریخ زندگى او آشنا شوند و از آن، براى ساختن جامعه اى اسلامى و محمّدى بهره کامل گیرند. 

همچنین یکسال قبل از هجرت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، در چنین شبى معراج آن حضرت صورت گرفت.(11)

روز هفدهم:

همان گونه که گفتیم مشهور میان علماى امامیّه آن است که روز هفدهم ربیع الأوّل، روز ولادت با سعادت رسول خدا حضرت محمّد بن عبداللّه(صلى الله علیه وآله) است و معروف آن است که ولادتش در مکّه معظّمه، واقع شده است، و زمان ولادتش هنگام طلوع فجر، روز جمعه، سنه عام الفیل بوده است.(12) (عام الفیل سالى است که ابرهه با لشکرش که بر فیل سوار بودند به قصد تخریب کعبه آمد، ولى همگى نابود شدند).

همچنین در چنین روزى در سال 83 هجرى قمرى، ولادت امام صادق(علیه السلام) واقع شده است و از این جهت نیز بر اهمّیّت این روز افزوده شده است.(13)

ماه ربیع الأوّل گرچه آغاز آن آمیخته با خاطره غم انگیز و اندوهبار شهادت امام حسن عسکرى(علیه السلام)است، ولى از آن جا که میلاد مبارک حضرت ختمى مرتبت رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) مطابق روایت معروف، در هفدهم این ماه و طبق روایت غیرمعروف، در دوازدهم آن واقع شده و میلاد حضرت صادق(علیه السلام) نیز در هفدهم این ماه است، ماه شادى و جشن و سرور است.

از آن جا که هجرت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) که سرچشمه دگرگونىِ عمیق در جهانِ اسلام و عزّت و شوکت مسلمین شد، و همچنین داستان «لیلة المبیت» در این ماه واقع گردیده، و آغاز امامت پربرکت حضرت بقیة اللّه (ارواحنا فداه) همزمان با شهادتِ پدر بزرگوارش نیز مى باشد  در مجموع از ماههاى بسیار پربرکت و پرخاطره است، که سزاوار است، همه علاقه مندان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) آن را ارج نهند و گرامى بدارند. 






نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91 دی 25 توسط محمد رضا جلال زاده



امام رضا

 هر کس دهان به مدح شما باز می کند                               عیسی مسیح گشته و اعجاز می کند

 آن کس که یک سحر شده مهمان خانه ات                            هنگام رفتن به جنان ناز می کند

 مرغ دلم به شوق زیارت شبانه روز                                     تا گنبد طلای تو پرواز می کند

 علامه قدر فهم خودش در کلاس درس                                 شرحی برای وصف تو آغاز می کند

                                    سطری ز مدح تو به کتب جا نمی شود                                    

اصلا مناقب تو که املا نمی شود

 

 هر کس که زیر پای بلند شما نشست                                 شانه به شانه ی همه ی انبیا نشست

 یک لحظه با نفس زدن در حریم تو                                       یک عمر زائر تو کنار خدا نشست

 با نسخه ی تو تا به قیامت سلامت است                             هر لاعلاج چون که به دارالشفا نشست

 دورش کنند زآتش دوزخ ملائکه                                           آنکس که در جوار امام رضا نشست

                                    هر مدعی عشق که عاشق نمی شود                                   

هر کس به خادمی تو لایق نمی شود

 

هر کس که از غلامی تو رو سفید داشت                               وقت ورود در حرمت شاکلید داشت

 حاتم اگر که شهره میان کریم هاست                                  بر سفره ی کرامت و جودت امید داشت

 هر روز سال بود اگر دور سفره ات                                        هر مستمند دم به دم عیدی سعید داشت

 عیسی برای طی مسیرش به آسمان                                 بی شک به یاری تو نیازی شدید داشت

                                    گر زائری بریده دل از غیر می کند                                      

با سیره ی سلوکی تو سیر می کند

 

 جبریل محضر تو پرش می خورد زمین                                  پلک ز اشک گشته ترش می کند زمین

 موسی به پای هیبت والای تو رضا                                      در طور عصا به کف جگرش می خورد زمین

 قربانی قدوم تو تا در منا شود                                             دارد خلیل هم پسرش می خورد زمین

 عیسی به معجزات تو ایمان چو آورد                                    اعجازهای با اثرش می خورد زمین

                                    آیینه ی تمام جمال محمدی                                 

تنها تویی که عالم آل محمدی

 

 






نوشته شده در تاریخ شنبه 91 دی 23 توسط محمد رضا جلال زاده


 
فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز
فونت زیبا ساز